امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

یکی از هزاران گفتگو

- سلام

- سلام

- خوبی

- ممنون. تو خوبی

- هی شکر. میگذره. ملالی نیست جز دوری بعضیا

- خوب دیگه. باید بسازی

- چرا باید بسازم، وقتی میشه که دوری نباشه؟

- نمیشه. خودت هم میدونی که نمیشه

- آخه چرا نمیشه. همش میگی نمیشه

- وقتی همه چی تموم شده یعنی همه چی تموم شده. یعنی نه من نه تو

- خوب قبول که همه چی تموم شده. مگه نمیشه یه چی دیگه شروع شه؟

- من نمیخوام شروع شه

- چرا؟

- همون یه بار واسم کافیه

- مگه چه بدی داشت؟

- یعنی تو نمیدونی؟

- نه! به نظر من همش خوبی بود

- هه! داری خودتو گول میزنی

- من؟ من دارم خودمو گول میزنم یا تو؟ این تویی که همش داری فرار میکینی

- نه من فرار نمیکنم

- چرا تو میترسی. تو داری از خودت فرار میکنی

- اشتباه میکنی. فراری در کار نیست. خیلی ام راحتم

- داری به خودت دروغ میگی

- چرا باید دروغ بگم

- نمیدونم. شاید چون میترسی

- چه جوری بگم نمیترسم، از چیزی هم فرار نمیکنم. همه چی تموم شده و حالا هم خداحافظ. همین

- اشتباهت همینه دیگه. این راه تموم شدن و خداحافظ نداره

- یعنی چی؟ یعنی اگه آدم یه اشتباه کرد نمیتونه جلوش رو بگیره؟

- اشتباه؟

- خوب آره. یه جور اشتباه بود همه چی دیگه

- یعنی اون همه چیزای خوب، اون همه .. همه چی اشتباه بود؟

- نمیدونم. اما درست هم نبود

- شایدم تو درست میگی. هر چی چیزه خوب و دوست داشتنی بوده اشتباه بوده

- نه. اینو نگفتم. اما کار ما هم درست نبوده

- یعنی تو فکر میکنی هیچ چیز خوب نداشت؟

- چی داشته جز سختی و دردسر تموم کردنش

- تو همش فقط آخرشو میبینی. این همه چیزای قشنگ توش داشت

- اما آخرش همونه که من گفتم

- آخرشم میتونست بهتر باشه

- چه جوری؟ آخر چه جوری میتونه بهتر باشه

- نذاشتی که

- نذاشتم؟ بی انصاف نباش دیگه. دیگه چیکار میتونستم بکنم که نکردم

- یه جورایی جا زدی. کم آوردی شاید. یعنی هر دوتاییمون

- خب پس فقط گردن من ننداز

- من هیچوقت گردن تو ننداختم. خوب میدونی که نمیندازم

- الان که داری میندازی

- نه. میگم هر دوتاییمون. منم نمیدونستم چی کار کنم. اما میگم الان چرا اینجوری شدی؟

- چه جوری؟ خوب یه چیزی شد که نبایست میشد. حالا هم تموم. دیگه هم نمیخوام

- باشه. مثل همیشه هر جور تو میخوای... کاری نداری

- نه. مواظب خودت باش

- تو هم همینطور. قربانت

- خدافظ

- خدافظ

- خوب قطع کن دیگه

- خودت اول قطع کن

- تو زنگ زدی، خودتم قطع کن

- میدونی که قطع و پایان کار من نیست. کار خودته

- اِ.. بازم شروع کردی که

- چی رو شروع کردم

-...

-..

-.

-.

نظرات 2 + ارسال نظر
فهمیخته چهارشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ب.ظ http://www.fahmikhte.blogfa.com

سلام

خوب بود اما همیشه فقط همین نیست

موفق باشی

همون دریا پنج‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام
نی دونم چی بهت بگم واقعاْ نمی دونم.
اما خواهشاً واسه یه بار هم که شده حرفتو کامل بزن - بدون سانسور!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد