امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

۷ آرزوی محال

من از طرف یکی از دوستان خوبم که اتفاقا خانم دکتر است به بازی هفت آرزوی محال دعوت شدم.

۱. دوست داشتم من خدا بودم.

۲. دوست داشتم حالا که خدا نیستم پیامبر باشم.

۳. دوست داشتم حالا که پیامبر نیستم یه قدیس باشم.

۳. دوست داشتم که حالا که قدیس هم نیستم امپراطور (مثلاْ ژاپن) بودم.

۴. دوست داشتم حالا که امپراطور هم نیستم ولی امر یه عالمه آدم باشم.

۵. دوست داشتم حالا که ولی امر حتی یه آدم هم نیستم لااقل معشوق یه آدم باشم.

۶. دوست داشتم حالا که معشوق هیچ کسی نیستم حداقل انسان آزاده ای باشم.

۷. دوست داشتم حالا که یه انسان آزاده هم نیستم رییس و روسا فکر نکنند که احمقم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد