امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

روز معلم

برای یکی از معلمان قدیمی به اتفاق چند تن از رفق هدیه ای بردیم و در کنارش نوشته ای نیز بردیم. آن متن را من نوشتم:

«

به نام خدا

محضر دوست و استاد گرانقدر آقای ... عزیز

مهربانی ها و لطف های بی کران شما آن چنان بر وجود یکایک ما اثر کرده است که محبت و ارادت ما بر آستان شما را دیگر حسابی و آغاز و پایانی نیست و این محبت هر روز، هر لحظه و هر دمی آن چنان در قلب های ما جاری است که پنهان نمی توانیم داریمش. و چگونه می توان آن مهربانی ها را جبران کرد حال آنکه جبران ناشدنی است و سرهای ما از خجلت ناتوانی در سپاسگذاری به پیش افکنده؟

باری برخی ایام و روزها بهانه ای به دست می دهد تا شمه ای از احساسات درون را تقدیم حضرتش کنیم، هرچند که خود می دانیم که پای ملخی نزد خان سلیمانی بردن است و نه لایق محضرش، بل فقط نشان دهنده ارادت ما.

شاگردان همیشگی شما

اردی بهشت 87

 »

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد