مدیریت جهادی

اخیرا آقایانی (و احتمالاً خانمهایی) که از بد حادثه نقش مسئولات و حاکمان ما را به عهده گرفته اند، افاضاتی درباره مدیریت جهادی داشته اند که: امروزه و اکنون بایستی برای ساختن کشور به صورت جهادی عمل کنیم. خواص این فعالیت جهادی و یا روحیه ی بسیجی بر پایه روحیه ی فداکارانه، انجام کارها با سرعت و نداشتن هراس از مشکلات است (احمدی نژاد، روزنامه ایران 29/3/86)  شهردار تهران هم که خود دکترا در جغرافیای سیاسی دارد (یا دارانده شده است) از طرح های جهادی سخن گفته. تابلو ها و بیلبوردهای آن را در سطح شهر می بینیم.

شاید در نگاه اول بسی هم مسرور بشویم از این طرحهای منحصر به فرد. اما اساساً این گونه رفتارها و مدیریت در بلند مدت محکوم به فناست. سالهاست که محققان مدیریت در دنیا و ایران در حال تکوین فرآیندهای انجام کار و روشهای نوین مدیریت هستند تا بر اساس آن کارها با «برنامه ریزی، تقسیم مسئولیت ها، شیوه های اجرا و کنترل» مدون انجام پذیرند. در ابتدا برای انجام کار فکر و برنامه ریزی شود. هر کس به میزان مسئولیتش کار کند، بهره ببرد و پاسخ گو باشد. وبرای جلوگیری از انحرافات از برنامه کنترل شود.

اما انجام کارها به صورت هیئتی و به یکباره و یا علی گویان به سطوح اول مملکتی هم رسوخ کرده. کم مانده است که رییس جمهور با آن لبخند نمکینش اعلام کند «برادرا! چهارچرخه اقتصاد در گل مانده، بر و بچه های با غیرت بسیجی یه یا علی بگن یه دستی به این قراضه بزنن بلکه راه بیفته!»