امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

قصیده مرگ

هر سو نگاه می‌کنم آنجا
روحی به نعره در دل شب،
بانگی به درد می‌نالد:
مرگ است این که رشته گسسته است
مرگ است این،
بر شانه‌های نیل

شرح حال

الان تو شرکتم. بقیه همکارا رفتند و من موندم اینجا. صبح خیلی دیر اومدم. می خواستم رییس رو ببینم و یک کمی وضعیت رو روشن کنیم، که نیومد. شاید سه شنبه کار رو یکسره کنیم.
نمی دونم باید با این وضعیتی که دارم خوشحال و سر حال باشم یا دپ و بی حوصله.
اگه یه جوری به اوضاع نگاه کنیم بهترین حالت ممکنه، اما باز هم ما هی الکی به خودمون میگیم که این چه وضعشه.

این چه وضعشه؟