- سلام
- سلام
- خوبی
- مرسی. تو خوبی؟
- شکر. بد نیستم. میگذره. تو چطوریایی
- خوبم. همه چی مثل قبل. فرقی نکرده
- چه خبر از کار و بار
- هیچی. همون طوری که بود
- خوب بگو ببینم این ماجرای سانسور کردن و سانسور شدن چیه
- کدوم ماجرا
- همونی که گفتی من حرفام و یه بار هم که شده بی سانسور بزنم
- خوب یه بار هم که شده حرفتو بی سانسور بزن
- من و سانسور؟ من که همیشه زاحت حرفامو میزنم. هر چی تو دلمه میگم
- اما همشو نمیگی
- نامردی نکن دیگه. من همیشه بهت میگفتم که تو حرفاتو نمیگی
- کی؟
- ببین فراموشکاری. من بهت میگفتم راحت باش. هر چی تو دلته بگو. نمی تونستی. اونوقت به من میگی نمیگم؟
- الان تو حرفاتو نصفه میگی
- کدوم حرفا؟
- نمیدونم. هر چی میگی
- شاید. شاید چون نمیبینمت همه چی قاطی شده
- ربطی نداره
- اِ.. چطور ربطی نداره. ولی آخرش نفهمیدم چیو سانسور کردم
- خودتو
- خودمو؟ تو چی؟
- من راحتم. هیچ مشکلی ندارم.
- نگفتم ناراحتی. اما تو همیشه تو سانسور پیش قدم تر بودی!
- من؟
- آره. اون همه خط قرمز و حد و نمیشه و نمیتونم یادت رفته
- خوب نمیشد دیگه. دیدی که نمیشد
- آدم هر جور که بخواد همون میشه. تو اونجوری میخواستی
- شاید من یه جور دیگه میخواستم – بهت هم گفته بودم- اما همه چیز دیگه یه چیز دیگه میخواستن و اونجوری هم شد
- بعله و ما هم به راحتی تسلیم شدیم
- کاری نمیشد کرد
- چرا. میشد و میشه. اما تو نمیخواستی
- نمیشد. نباید الکی جنگید
- آها. همینه که باهات مخالفم. باید جنگید. نباید زود کم آورد
- یعنی میگی من کم آوردم
- آره. میگم ما یه چی میخواستیم که باید براش میجنگیدیم
- از کجا میدونی که میخواستیم؟ از کجا میدونی که میخواستم؟
- راست گفتیا... اگه میخواستی، اگه میخواستیم فرق میکرد
- شایدم اصلا تو نمیخواستی
- خوب اینجوری آدما هیچ وقت نباید برای چیزی تلاش کنن
- نه. واسه چی؟
- خودت گفتی. شاید این، شاید اون نخوان، شاید فلان...
- نه من خودمون رو میگم
- بابا برای فهمیدن خواسته هامون فقط کافیه که یه ذره خاطراتتو بازخوانی کنی. یادته هنوز که؟
- خاطره؟ تو که خودت با خاطره مشکل داشتی!
- آره. چه روزگاری شده. حالا منی که خاطرات رو نگه نمیداشتم دارم توشون میگردم.
- پس ولش کن
- ولی من آخزش نفهمیدم من چیو سانسور میکنم؟
- میگم بهت
- خوبه بگو. هر وقت شد بگو
- راستی من دیگه شرکت نمیرما
- اِ.. جدی؟ چرا؟
- دیگه حوصله اش رو نداشتم
- بابا عملیات انتحاری
- چی؟
- بابا ایول. تو که اهل این ریسکای بزرگ نبودی
- حالا هستم. عوض شدم
- منم احساس میکنم دارم عوض میشم
- داری پیر میشی
- خودم میدونم. اما تو هم داری پیر میشیا
- نخیر. من جوونِ جوونم
- باشه. یه بار بیا بریم بیرون
- نمیام. نمیشه
- قول میدم نخورمت!
- از کجا معلوم. شاید خوردی
- باشه. مثل همیشه هر جور تو میخوای... کاری نداری
- نه. مواظب خودت باش
- تو هم همینطور. قربانت
- خدافظ
- خدافظ
- خوب قطع کن دیگه
- خودت اول قطع کن
- تو زنگ زدی، خودتم قطع کن
- میدونی که قطع و پایان کار من نیست. کار خودته
- اِ.. بازم شروع کردی که
- چی رو شروع کردم
-...
-..
-.
-.