هرگاه صحبت از زشتی ها، بدی ها، رذیلت های اخلاقی و عیب های فردی می شود به دیگران نگاه می کنیم و آنها را در دیگران به راحتی می بینیم. صحبت از عیب های دیگران برایمان کاری راحت است.
اما آیا زمان آن نرسیده که کمی هم به خودمان بنگریم؟
چرا فقط به دیگران نگاه می کنیم؟ و حودمان را فراموش کرده ایم؟ آیا مبرا از هر بدی و عیب هستیم؟
آیا نباید کمی به خودمان توجه کنیم و سعی در شناخت و برطرف کردن بدی هامان کنیم؟
خلاصه اینکه بر ما است که خودمان و وجودمان را محترم بشماریم، بشناسیم و رشد دهیم.
آیا برای یافتن عیب ها نگاه در آینه بهتر نیست؟
پس بیایید به دیگران کاری نداشته باشیم و خودمان را بپیراییم.
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبان خویش
آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطاست
در ضمن بقیه ی داستان رو تا آخر نوشتم اگه دوست داری بخون!!!
درد های من گرچه مثل درد های مردم زمانه نیست درد مردم زمانه است. مردمی که چین پوستین شان مردمی که رنگ روی آستین شان مردمی که نام هایشان جلد کهنه شناسنامه هایشان درد می کند. من ولی تمام استخوان بودنم، لحظه های ساده ی سرودنم درد می کند... "قیصر امین پور
:)