امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

امیـــــــــد (وجد سابق)

برخیز برادر! اینک زمان وجد است...

به مناسبت روز غدیرخم

در باب مساله امامت، هرگاه خواستیم صحبت کنیم ناخودآگاه ما را به بحث شیعه و سنی و دعوای پایان ناپذیر آن کشاندند و اتهام بستند به هواداری کسی.
مقدمتاً اینکه اما اینجا فقط به عنوان کسی که مسلمان شده و اسلام را با کمترین حشو زوائد و اضافات شناخته پیش آمده ایم و می رسیم به گروهی که ادعایی دارند. این گروه مدعی اند که پی از حضرت رسول، تعداد خاصی انسان مشخص از طرف خداوند منصوب شده اند به مقام امامت که معصومند و جانشین پیامبر و حق حکومت و سرپرستی و ولایت و جان و مال مسلمانان را دارند.

و اکنون چند سئوال:
1. لزوم وجود چنین مقامی (امام) پس از حضرت رسول چیست؟ اگر نیاز بوده به انسان هایی در حد پیامبران برای شرح دین (ترویج و تبلیغ)، پس چرا مساله خاتمیت نبوت مطرح شده است؟

2. آیا امامت پس از خاتمیت نقض غرض نیست؟ (یعنی: خداوند انسان ها را –به هر حال- در حدی دانسته و پذیرفته که دیگر رسول و نبی ای برایش نفرستد، اما باز هم آن را در حدی نمی داند که خودش کاری کند و امام می فرستد؟ چه بسا خاتمیت مطرح نمی شد و داستان ادامه پیدا می کرد)

3. اشاره یا تصریحی به مقام یا جایگاه امام و منصوبان از طرف خداوند بعد از خاتمیت در قرآن نشده است؛ مهم نبوده که اشاره نشده یا دلیل دیگر داشته؟

4. همانطور که در مقدمه آمد، مقام شامخ و ارجمند و والا و متقی و همچنین نسبت خانوادگی به حضرت رسول و شایستگی در مقامات عالی علمی و حتی حکومتی و افضلیت (برتری) اخلاقی و علمی و فردی ؛ چه ربطی به مقام امامت (یعنی نصب از طرف خداوند) دارد؟ آیا نمی شود همانگونه که حضرت رسول خانواده اش را بسیار دوست می داشت و محبت به آنها در قرآن هم آمده جزء وظایف مسلمان ها باشد، و ایشان شارح و یاوران جامعه باشند؛ همانگونه که بودند؛ و جایگاه نصب از طرف خداوند نداشته باشند؟

5. و آخر اینکه اگر مقام امامت برای افرادی مشخص تصریح شده و نصب از طرف خداوند هستند، امامان علی، حسن و حسین (ع) در کدام صحبت هایشان به این مقام خود اشاره کرده اند و خود را امام امت مسلمان معرفی کرده اند؟ به نظر می آید که درباره هر ادعا، ابتدا خود فرد باید مدعی آن مقام باشد و برایش اقامه دلیل کند؛ همانگونه که حضرت رسول خود را نبی از طرف خداوند معرفی کردند و همیشه در پی این ادعا حرکت کردند، این سه امام بزرگوار در کدام صحبت یا سخنرانی خود به این مساله( مشخصاً مقام امامت و نصب از طرف خداوند) اشاره کرده اند؟ (موضوع این سئوال از اشارات ایشان به نسبت خانوادگی ایشان به حضرت رسول و شایستگی و افضلیت ایشان خارج است.) چرا هیچ صحبتی از امامت در صدر اسلام و پس از رحلت حضرت رسول -که فقط سه ماه با ماجرای غدیرخم فاصله زمانی داشت- نشده است؟

امیدوارم سئوال ها شفاف باشد. بیشتر پاسخ ها –البته شاید ناخودآگاه- به مساله افضلیت امام علی به خلفای سه گانه اولیه صدر اسلام مربوط می شود و بزرگواری ایشان و نه امامت وی.
مهمترین نکته ای که بیان می کنند این است که مگر می شود که حضرت رسول جامعه را بی سرپرست رها کند و جانشینی برای خود انتخاب نکند؟ و اینکه از عقل به دور است و حتماً نیازمند کسی بوده است و الخ. فکر می کنم این استدلال محکمترین چیزی است که واضعان تئوری امامت آن را مطرح کرده اند. اما اکنون که کمتر سلسله سلطنتی و پادشاهی ای باقی مانده، استحکام این استدلال هم کمی سست تر شده است. یعنی می توان گفت که: بله می شود حضرت رسول پس از سال ها انذار و تبشیر و بیان دستورات الهی و انتقال وحی به انسان ها تکلیف خود را کامل بداند و مساله ای چون اداره جامعه را به خود آنان بسپارد. این فرض هیچ اشکالی در رسالت حضرت رسول وارد نمی کند.
نظرات 7 + ارسال نظر
مهدی شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:54 ق.ظ

سوالات خوب طرح شده بود. و به نظر من برای خیلی از آدمای نسل من و تو این سوالات تو ذهنشون وجود داره. برای پاسخ دادن به این سوالات باید چه کرد؟ تحقیق؟ آیا در حجم عظیم متون بااساس و بی اساس می شه پاسخ اونها را پیدا کرد؟

[ بدون نام ] شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ب.ظ

حضرت ابراهیم و محمد هم به مقام امامت رسیده بودند و امامت چیز تازه ای نیست که بخواهد بعد از خاتمیت شروع شود.
به نظر من امامت و خلافت یکی نیست. که امام لزوما خلیفه هم بخواهد باشد و قابل قیاس نمی باشند

غزاله یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام. من سعی می کنم تا جایی که سوادم قد میده جواب سوالات شما رو بدم. البته توجه کنید که فرض بر اینه که قران و مطالب توی اون رو قبول داریم.
با توجه به این نکته در قران آیه ای هست که که میگه: هر چیزی که پیامبر میگه جز وحی نیست. لا ینطق علی هوی ان هو الا وحی یوحی.
با توجه به آیه و صحت اون و مناسبت غدیر:
۱- سوال ۱ و ۲ تقریبا یکی هستند. اینکه لزوم امامت چیه و چرا خاتمیت مطرح شده. شما خودتون هم حتما می دونید که در قران کلی مطالب هست که من و شمای بشر از فهمیدنش به هر دلیلی عاجزیم. اگه یه سری به خطبه غدیر بزنید می بینید که پیامبری که جز وحی حرفی نمی زنه خودش میگه که عمر من کفاف نمیده تا همه چیز رو براتون بگم پس نیاز دارید که یه مفسر داشته باشید که امین باشه و تحت تعلیم من بوده باشه کسی که خدا هم اون رو قبول داره. موضوع اینه که خاتمیت اصلا خدشه ای به امامت یا برعکس وارد نمی کنه. خاتمیت یعنی این که دین و دستورات اون کامل شده و دیگه نیازی نیست که پیامبری بیاد ولی امامت یعنی اینکه این دین کامل نیاز به مفسر داره. در آیات قران هم کلی مصداق پیدا می کنید اگه بهش رجوع کنید. مثلا یه جا میگه که همه چیز توی این کتاب هست :لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین. یا اینکه این کتاب :تبیان کل شی، هست یا اینکه : ما خودمون براش مبین می فرستیم - ایه الان یادم نیست - به علاوه پیامبر در خطبه غدیر می گن که کتاب و عترت همواره در کنار هم هستن و از هم جدا نمی شن. این پیامبر جز وحی حرفی نمیزنه چه بسا که در خطبه غدیر هم میگه که : خدایا به فرمان تو این کار رو می کنم.
۳- اینکه در قران اشاره شده یا نه. باز به همین خطبه غدیر مراجعه کنید خود پیامبر گفتن که کدوم آیات اشاره می کنه. خودتون هم در سوال ۴ به یک ایه اشاره کردین. مهم ترینش همون آیه ولایت هست که میگه: انما ولیکم ا... .. و هم راکعون . - متن ایه رو دقیق تا آخر حفظ نیستم - که کلی سند و مدرک داره که منظور حضرت علی هست. و یادمون نره که قران به مفسر نیاز داره پس به تنهایی نمیشه به آیات مراجعه کرد و از روی ظاهرش قضاوت کرد.

۴- مقام شامخ حضرت علی و نسبت خانوادگی ایشون با پیامبر ربطی به مقام امامت نداره. مقام امامت رو خداوند به ایشون عطا کرده نه پیامبر ! سندش هم خطبه غدیر!

۵- اتفاقا همه امام ها به این موضوع اشاره کردند! بزرگتر از این چه واقعه ایی که خود حضرت علی و حضرت فاطمه بعد از وفات پیامبر در خونه مهاجر و انصار رفتند و بهشون یاد آوری کردند! به تاریخ اگه مراجعه کنید مفصل در موردش مطلب هست. توصیه می کنم کتاب اسرار آل محمد رو حتما بخونید. وقایع بعد از رحلت پیامبر واقعا تکان دهنده است. فکر می کنید حضرت فاطمه رو کی و چرا و چه جوری به شهادت رسوندند؟!؟!

نعمتی یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.manoslr.blogfa.com

سلام . عیدتون مبارک . از آشنایی با وبلاگ شما بسیار خرسندم . با مجموعه عکس زبان بی زبان ( آلبوم اول تابلوها ) به روز هستم .

عاصفه دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 ق.ظ

سلام بابا از منبر بیایید ژایین مگه شما پایان نامه ندارین؟

عاصفه دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ب.ظ

دوباره سلام و با عرض معذرت و تبریک ندیده بودم که دفاییده می باشید تبریک!!!
اما این دلیل نمی شود که سر خود بر باد دهید اینروزها این حرفها سر و دست و ... میطلبد در ضمن ما هنوز در گیر دفاع همسر می باشیم و سرمان شلوغ است ایشان اجازه به ما نمی دهند که به اینتر نت سر بزنیم بسکه نشسته جلوی کامپیوتر!!!

جودی ابوت چهارشنبه 12 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:15 ق.ظ http://bog.360.yahoo.com/vida_abbott

چرا از وسط شروع کردی؟ چرا از آخر؟ چرا از دوره محمد (رحمت خدا بر او باد) سوال ها رو شروع نمیکنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد